اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
باسم الله الرحمن الرحیم
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا
|
مگر پنداشتى اصحاب کهف و رقیم [=خفتگان غار لوحهدار] از آیات ما شگفت بوده است
شأن نزول: جمعى از سران قریش، دو نفر از یاران خود را براى تحقیق در باره دعوت پیامبر اسلام علیه السّلام به سوى دانشمندان یهود در مدینه فرستادند، تا ببینند آیا در کتب پیشین چیزى در این زمینه یافت مىشود؟ آنها به مدینه آمدند و با علماى یهود تماس گرفتند علماء یهود به آنها گفتند: شما سه مسأله را از محمّد صلّى اللّه علیه و آله سؤال کنید، اگر همه را پاسخ کافى گفت پیامبرى است از سوى خدا و گر نه مرد کذّابى است که شما هر تصمیمى در باره او مىتوانید بگیرید. نخست از او سؤال کنید: داستان آن گروهى از جوانان که در گذشته دور، از قوم خود جدا شدند چه بود؟ زیرا آنها سر گذشت عجیبى داشتند! و نیز از او سؤال کنید: مردى که زمین را طواف کرد و به شرق و غرب جهان رسید که بود و داستانش چه بود؟ و نیز سؤال کنید: حقیقت روح چیست؟ آنها خدمت پیامبر رسیدند و سؤالات خود را مطرح کردند. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: فردا به شما پاسخ خواهم گفت- ولى انشاء اللّه نفرمود- پانزده شبانه روز گذشت که وحى از ناحیه خدا بر پیامبر نازل نشد، این امر بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله گران آمد، ولى سر انجام جبرئیل فرا رسید و سوره کهف را از سوى خداوند آورد که در آن داستان آن گروه از جوانان و همچنین آن مرد دنیا گرد بود، به علاوه آیه «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ ...» را نیز بر پیامبر نازل کرد. تفسیر: آغاز ماجراى اصحاب کهف: در آیات گذشته ترسیمى از زندگى این جهان، و چگونگى این میدان آزمایش انسانها و مسیر زندگى آنان، از نظر گذشت، از آنجا که قرآن مسائل کلى حساس را غالبا در ضمن مثال و یا مثالها و یا نمونههایى از تاریخ گذشته مجسّم مىسازد، در اینجا نیز نخست به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته و از آنها به عنوان یک «الگو» و «اسوه» یاد مىکند. گروهى از جوانان باهوش و با ایمان که در یک زندگى پر زرق و برق در میان انواع ناز و نعمت به سر مىبردند، براى حفظ عقیده خود و مبارزه با طاغوت عصر خویش به همه اینها پشت پا زدند، و به غارى از کوه که از همه چیز تهى بود پناه بردند، و از این راه استقامت و پایمردى خود را در راه ایمان نشان دادند. نخست مىگوید: «آیا گمان کردى اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند»؟! (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً).
ما آیات عجیبترى در آسمان و زمین داریم که هر یک از آنها نمونهاى است از عظمت و بزرگى آفرینش، و همچنین در این کتاب بزرگ آسمانى تو آیات عجیب فراوان است، و مسلما داستان اصحاب کهف از آنها شگفتانگیزتر نیست
|
بزرگی می فرمایند : بهترین اعمال در ماه محرّم و ایّام عزاداری امام حسین ع این است که
گناه نکنیم .
درسته یه کلمه است و ساده اما عمل به این کار سخت است . بیایید در این
ایّام عزیز از خدا بخواهیم بخاطر امام حسین ع و یارانش به ما بنده های گناهکار کمک کند
و یاری کند تا بتوانیم در این ایّام و بعد از این ایّام بتوانیم گناه نکنیم . ان شاء الله
1 - خواندن نمازهای واجب در اول وقت و بجا آوردن این فریضه به جماعت
و شرکت مستمردر نماز جمعه با توجه به توصیه قرآن
2 - خواندن قرآن حداقل یک آیه در روز و توجه به ترجمه ی صحیح قرآن
و استفاده از تفسیر آیات برای فهم صحیح قرآن
3 - احترام و ادب نسبت به بزرگترها از جمله پدر و مادر ،برادر و خواهر ،
معلمین عزیز و هر کسی که حقی به گردن ما دارد .
فقر اینه که 2 تا النگو توی دستت باشه و 2 تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از
شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه
ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور
خودت رو ندونی؛
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در 3 ماه اخیر چند
تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش
نداشته باشی؛
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی
خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
فقر اینه که ماشین چهارصد میلیون تومانی سوار بشی
و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛
فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی ، تو خونه
بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب
اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام
از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی
های بدنت بنزین بسوزانی؛
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛
فقر اینه که به جای کمک به یه آدمی که نیازمند کمکه، موبایلت رو دربیاری و ازش فیلم و عکس بگیری؛
فقر اینه که تمامیِ ابزار مدرنِ آشپزی توی آشپزخونه ات باشه ولی فقط نیمرو درست کردن بلد باشی؛
آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت
وقتی روشنی چشمهایت
در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت
از تنهایی معصومانه دستهایت
آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت
و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت
حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟
آنه !
اکنون آمده ام تا دستهایت را
به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی
و اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو
1 - عزاداری برای امام حسین (ع) تا چه حد مجاز است؟
ـ در حدی که شعور بر شور غالب باشد و موجب انحراف نشود. کارهایی مانند قمهزدن، آهن و زنجیر به خود بستن و سینهخیز رفتن روی زمین، راه رفتن زیر علم و آهن سرد و سنگین که گاهی عوارض جسمی دارد و این گونه کارها هیچ دلیل عقلی و شرعی ندارد. اما سینهزنی و زنجیرزنی که سنگین و وزین انجام میشود درست است و به فرموده امام امت عزاداری باید به شیوه سنتی انجام شود.
2 - آیا طرح مباحث و اشعاری که موجب خفت و خواری امام حسین (ع) میشود، جایز است؟
ـ بدیهی است که جایز نیست، مانند نوحه: «زینب مضطرم مهربان خواهرم، الوداع! الوداع!»، چرا که قیام امام حسین برای حفظ عزت بود: «هیهات منّا الذّلّه».
3 - آیا تشکیل جلسات بحث و گفتوگو و میزگرد و سمینار بهتر از عزاداری نیست؟
ـ انسان دارای دو بعد عقلانی و عاطفی است. صِرف بحث عالمانه و معرفتی باعث تحول روحی نمیشود، اما این عزاداریها و سیاهپوشیها موجب ریختن اشک میشود و یک نوع تحوّل درونی حاصل میشود که به برکت این اشک بر امام حسین، افراد زیادی موفق به توبه و تهذیب نفس میشوند.
4 - ذکر ثوابهای عجیب و دور از ذهن برای عزاداری تا چه اندازه صحیح است؟
ـ ذکر این ثوابها مانند تأثیر نماز در نهی از فحشاء و منکر است که مقتضی است نه علت تامّه. مانند اینکه میگوییم آتش علت سوزاندن است، در صورتی که مانعی نباشد. یا میگوییم آب علت خاموش کردن آتش است، هر آب و هر آتشی این تأثیر و تأثّر را ندارد، هر آبی نمیتواند هر آتشی را خاموش کند!
5 - چرا فقط برای امام حسین (ع) عزاداری ویژه انجام میشود، نه برای امامان دیگر؟
ـ به خاطر ویژگیهای مختلفی که در حادثه عاشورا اتفاق افتاده است از جمله محاصره شدن این افراد، بسته شدن آب بر آنان، غارت شدن اموالشان، به اسارت رفتن زنان و کودکان و شهادت فرزند 6 ماهه تا پیرترین افراد با لب تشنه. در واقع قیام امام حسین (ع) بی نظیر است.
6 - فلسفه سیاهپوشی در ایام عزاداری چیست؟
ـ رنگ سیاه از جهات مختلف آثاری دارد که هر گروهی به منظوری از آن بهره میبرد:
1ـ استتار و پوشش برای پنهان شدن؛
2ـ رنگ هیبت و تشخص (از این جهت لباس رسمی شخصیتها نوعاً سیاه یا سورمهای سیر است).
3ـ رنگ حزن آور و دلتنگی و مناسب مجالس ماتم و عزاست.
کسی که در ماتم عزیزی لباس سیاه میپوشد و در و دیوار را سپاهپوش میکند، میخواهد به عزیز از دست داده بگوید: تو مایه روشنی چشم من بودی و با رفتن تو زمین و زمان سیاه شد. حضرت فاطمه (س) نیز در فراق پدر فرمود: «یا ابتاه ...اسودّ نهارها» (ای پدر! ...روز دنیا تاریک شد) بحارالانوار 43/ 176.
امام باقر (ع) نیز فرموده است: «لمّا قتل الحسین بن علی لبس نساء بنی هاشم السواد» (زنان بنیهاشم در سوگ اباعبدالله جامه سیاه بر تن کردند) وسایل الشیعه 3/ 238.
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است ...
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما...
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد...
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید...
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند...
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر...
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید...
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند...
همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد...
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است...
دشوارترین قدم، همان قدم اول است...
عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید...
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد...
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید...
در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش...
امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست...
برای کسی که آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست...
امید، درمانی است که شفا نمی دهد، ولی کمک می کند تا درد را تحمل کنیم...
بجای آنکه به تاریکی لعنت فرستید، یک شمع روشن کنید!
آنچه شما درباره خود فکرمی کنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است که دیگران درباره شما دارند...
هرکس، آنچه را که دلش خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود...
اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید...
صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یک مرتبه نیست...
وقتی شخصی گمان کرد که دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده کند !
کسانی که در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد...
کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند !
بهتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی !!!
آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید...
اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید...
خودتان را به زحمت نیندازید که از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی کنید از خودتان بهتر شوید ...
خداوند به هر پرنده ای دانه ای میدهد، ولی آن را داخل لانه اش نمیاندازد !
درباره درخت، بر اساس میوه اش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش !
انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمیزند که خیال میکند دیگران را فریب داده است !!!
کسی که دوبار از روی یک سنگ بلغزد، شایسته است که هر دو پایش بشکند !!
ارش مریوانی: هرگاه در زندگی به یک در بزرگ که یک قفل بزرگ هم دارد رسیدی ، نترس و ناامید نشو.زیرا اگر قرار بود در باز نشود جای آن یک دیوار می گذاشتند!
کسی گه خوابه را می شه بیدار کرد ولی کسی که خودش را بخواب زده را نه .
آنگاه که همه به دنبال چشمانی زیبا هستند تو به دنبال نگاهی زیبا باش . / دکتر شریعتی
سقف آرزوهایت را تا جائی بالا ببر که بتوانی چراغی به آن نصب کنی.
اینکه ما جرات نمی کنیم برای این نیست که کارها سخت است-بلکه کارها سخت است برای اینکه ما جرات نمی کنیم!
زندگی مثل یک پیانوست ، همان چیزی را می شنوی که می نوازی!!!
*اگر کاری رو یه نفر تونسته انجام بده پس تو هم میتونی و اگر تا حالا کسی انجامش نداده تو میتونی اولین نفر باشی.
*ارزش انسان به افکار و باورهای اوست
*ایمان داشته باش که کوچک ترین محبت ها از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمی شود........." ویکتور هوگو "
خوشبختی به کسانی روی می آورد که برای خوشبخت کردن دیگران می کوشند.
*شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود .
کشتن گنجشکها کرکس ها را ادب نمی کند . آبراهام لینکلن
آنکه به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است . اُرد بزرگ
وقتی انسان آنقدر ثروتمند شد که بتواند هر چه دلش می خواهد بخرد ، می بیند معده اش بیمار است و همه چیز را هضم نمی کند . شاتو بریان