سریال و لایسنس مخصوص انتی ویروس و اسمارت سکوریتی ورژنهای 9 و 10
usa3-34tf-t9uf-ausu-j5jx
اعتبار:
22.11.2018
AH57-X76A-EX77-9WUR-FXHA
اعتبار:
16.01.2018
BNXJ-X9PV-8GC3-S89U-5H6V
اعتبار:
19.07.2017
afax-w333-eajc-cgbf-3nhu
اعتبار:
05.06.2017
CDVE-XRNT-GPNC-KSM4-D6P8
afax-w333-erd9-9gvs-aj28
اعتبار:
02.09.2017
A6HP-XTWH-VCEN-BB6H-2CSR
B84R-X6V5-BMT5-3NKC-EMRH
اعتبار:
17.02.2017
یوزرنیم و پسورد مخصوص نود 32 اسمارت سکوریتی ورژن 8
Username: EAV-0158355573
Password: 3eb7xv7v5c
اعتبار:
16.01.2018
Username: EAV-0164514271
Password: 8h6rckb5jc
اعتبار:
19.07.2017
Username: EAV-0153833007
Password: rdh5xm5srm
اعتبار:
22.11.2018
یوزرنیم و پسورد مخصوص انتی ویروس نود 32
Username: EAV-0158355573
Password: 3eb7xv7v5c
تارخ اعتبار:
16.01.2018
Username: EAV-0164514271
Password: 8h6rckb5jc
تارخ اعتبار:
19.07.2017
Username: EAV-0183153387
Password: juar4pctr4
تارخ اعتبار:
17.02.2017
یوزرنیم و پسورد نود 32 مخصوص گوشیهای موبایل
Username: EAV-0183110847
Password: cn3up5cbxk
تارخ اعتبار:
17.02.2017
Username: EAV-0183110849
Password: mdht48um6u
تارخ اعتبار:
17.02.2017
Username: EAV-0183110850
Password: t57t2k49jk
تارخ اعتبار:
17.02.2017
لایسنس مخصوص نود 32 اسمارت سکوریتی پریمیوم 10:
AG2F-XWDA-H8NH-XGWA-MDB5
A2RU-XHNE-6GR9-SJ9D-N4N9
A592-XM7J-MS5D-CH83-ARGU
Username: EAV-0171728991
Password: 3etnjhbuck
Expiry Date: 12.10.2016
Username: EAV-0169426161
Password: t6jjjdfusn
Expiry Date: 09.06.2017
Username: TRIAL-0170710400
Password: apdad77nu9
Expiry Date: 06.07.2017
Username: TRIAL-0170816619
Password: 7scrs8ftdd
Expiry Date: 08.07.2017
بدون تو چیا کشیدم من
خوشی ولی خوشی ندیدم من
تو اول مسیر خوشبختی
ته دنیا رسیدم من
بدون من سرت چقدر گرمه
کی حال این روزامو می فهمه
قبول دارم گناه نکردی تو
کار دنیای بی رحمه
زمونه عمر مارو میگیره
برادر از برادرش سیره
تو دیر رسیدی خیلی دیره
بخاطر تو هر کاری کردم
تو رفتی من چه جوری برگردم
خودت بیا دورت بگردم
صدام کن صدای تو لالایی بچگیمه
صدام کن دیگه خستم از عشقای نصفه نیمه
نگام کن به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم
نمی شه مگه میگذره آدم از اونی که زندگیشه
مگه ریشه از زردی ساقه هاش خسته میشه
به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم
******
زمونه عمر مارو میگیره
برادر از برادرش سیره
تو دیر رسیدی خیلی دیره
بخاطر تو هر کاری کردم
تو رفتی من چه جوری برگردم
خودت بیا دورت بگردم
صدام کن صدای تو لالایی بچگیمه
صدام کن دیگه خستم از عشقای نصفه نیمه
نگام کن به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم
نمی شه مگه میگذره آدم از اونی که زندگیشه
مگه ریشه از زردی ساقه هاش خسته میشه
به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم
به دشمنانت هزاران بار فرصت بده تا با تو دوست شوند، اما به دوستانت یک فرصت هم نده که دشمنت شوند، زیرا دوستانت جای عمیق زخمهای دلت را دقیق می دانند
در میان مردمیکه میدوند برای زنده بودن آرام قدم بردار برای زندگی کردن
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شبی چون ز آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
وچندان غزل خواند آنشب
که خود در میان غزلها بمیرد
تو دریای من بودی آغوش کن
که میخواهد این قوی زیبا بمیرد
می فروشی گفت کالایم می است
رونق بازار من ساز و نی است
من خمینی دوست میدارم که او
هم خم است و هم می است و هم نی است
(خم +می +نی = خمینی )
سه برادر نزد امام علی علیه السلام آمدند و گفتند میخواهیم این مرد را که پدرمان را کشته قصاص کنی. امام علی (ع) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟
آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از زمین پدر اینها کرد، پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان ضربه زدم و او مرد.
امام علی علیه السلام فرمودند: بر تو حد را اجرا میکنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید.
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی بجا گذاشته پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشه، و به این ترتیب برادرم هم بعد از من تباه میشود.
امیرالمومنین (ع) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را میکند؟ مرد به مردم نگاه کرد و گفت این مرد. امیرالمومنین (ع) فرمودند: ای اباذر آیا این مرد را ضمانت میکنی؟
ابوذر عرض کرد: بله. امیرالمومنین فرمود: تو او را نمیشناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا میکنم! ابوذر عرض کرد: من ضمانتش میکنم یا امیرالمومنین. آن مرد رفت .
و سپری شد روز اول و دوم و سوم ... و همه مردم نگران اباذر بودند که بر او حد اجرا نشود... اندکی قبل از اذان مغرب آن مرد آمد.
و در حالیکه خیلی خسته بود، بین دستان امیرالمومنین قرار گرفت و عرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون زیر دستانت هستم تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (ع) فرمودند:
چه چیزی باعث شد برگردی درحالیکه میتوانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت: ترسیدم که بگویند "وفای به عهد" از بین مردم رفت...
امیرالمونین از اباذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟
ابوذر گفت: ترسیدم که بگویند "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم رفت...
اولاد مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از او گذشتیم... امیرالمومنین علیه السلام فرمود: چرا؟
گفتند: میترسیم که بگویند "بخشش و گذشت" از بین مردم رفت...
و اما من این پیام را برای شما فرستادم تا نگویند "دعوت به خیر" از میان مردم رفت...